روزنامه جوان: آقای ظریف! قصد «تمسخر فلسفه مقاومت» دارید!
تاریخ انتشار: ۱۷ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۹۲۱۹۳۱
یادداشت آقای ظریف که از نظر جنجال و جدال رسانهای جبران آن مدت طولانی بیخبری از ایشان را کرد، یک حرف اصلی داشت که لابد دفاع از عملکرد سالهای وزارت خودشان است و ایشان آن را از سخن یک «پروفسور» با عنوان «متخصص سیاست خارجی ایران در امریکا» برگرفته بود: «باید بهقدر امکانات، آرزو کرد».
واژههایی که نزد هیچ صاحب خردی، معنای مشخص و مصداق مشخص ندارد و جای بحث و جدل فراوان باقی میگذارد؛ و برای همین قابلپیشبینی بود که بحثها را داغ کند و دور از انتظار نیست که نتیجه بگیریم، بازی با واژههایی کلی مانند امکانات و آرزو، راهی بهجایی نمیبرد و فقط این ظن را تقویت میکند که گوینده قصد تعریض به «فلسفه مقاومت» و چه بسا تمسخر آن را داشته است، وگرنه با اینهمه مصداق خلاف و مثال نقض چه کنیم؟! اصولاً امکانات را چگونه اندازهگیری میکنیم؟فرض کنید کودکی پابرهنه تخت تعقیب دهها پلیس مسلح و سواره قرار میگیرد.
بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تاریخ ملتها را امید و آرمانخواهی ساخته است، نه آرزوکردن بهقدر امکانات، آنهم با چرتکه پروفسور. غربیها بهشدت ریسکپذیر و آرمانخواه هستند، چطور از دل همان فرهنگ غرب، میتوان نه ریسکپذیر بود و نه آرمانخواه درآمد؟! بله، میتوان مانند «آشیل» در پارادوکس زنون نشست و فلسفه بافت که امکانات لازم برای جلوزدن از لاکپشتی که قدری زودتر از ما به حرکت درآمده موجود نیست، زیرا برای رسیدن به او ابتدا باید نصف مسیر را طی کرد و بعد نصف آن نصف باقیمانده را و همانطور تا بینهایت باید نصفنصف را رفت و هیچ گاه به لاکپشت نمیرسیم، و میتوان از جا برخاست و دوید و از لاکپشت جلو زد و به انتها رسید.
این است که باید درباره این «امکاناتسنجی» قدری با تأمل و قدری هم با شک نگاه کرد. شما از اول امکاناتسنج خوبی نبودید و آن تور بازدید از امکانات دفاعی که قرار بود برای ناباوران برپا شود، مقصود اولش شما بودید. مثالهای شما نیز از وقایع تاریخی قانعکننده نیست، که دلسردکننده است.
در فرهنگ ملتها از این جنس سخنان که «بهقدر داشتههایت، آرزو کن» و در مثنوی خود ما نیز «آرزو میخواه لیک اندازه خواه» همگی آموزههایی در حوزه «نفس انسانی» و «معرفت نفس» است و همین مولانا آنگاه که پای تصمیمات اجتماعی و عاقبتاندیشیها میشود، از مشورت با افراد سستمایه و کاهل و جاهل که خطرپذیر و آرمان گرا نیستند برحذر میدارد، چنانکه در قصه «سه ماهی در آبگیر کمعمق»، وقتی دشمن صیاد به آبگیر نزدیک میشود، ماهی عاقل که عزم دریا میکند، از مشورت با دوستان خود میپرهیزد که آنان را کاهل و اهل، چون وچرا در امکانات میبیند: «آنک عاقل بود عزم راه کرد/عزم راه مشکل ناخواه کرد/گفت با اینها ندارم مشورت/که یقین سستم کنند از مقدرت/مهر زاد و بوم بر جانشان تند/کاهلی و جهلشان بر من زند/مشورت را زندهای باید نکو/که تو را زنده کند وان زنده کو/ای مسافر با مسافر رأی زن/زانک پایت لنگ دارد رأیزن»
مولانا دقیقاً در همینجا و در ادامه آموزه خود، معاداندیشی را خلاف برخی مصلحتاندیشیهای ما میداند و تعلیم میکند که اگر ندانی وطن واقعی آن سوی این جهان است، به اسم «حبالوطن»، در آبگیر بدون امکانات غوطهور خواهی ماند و از حرکت و اعتماد به تدبیر دادگر مدبر و از خطرپذیری و پیگیری مشتاقانه آرمان بزرگ پیوستن به دریا و سرانجام از ایمان و امید، خالی میمانی و سوراخ دعا را گم خواهی کرد! ایناست آقای ظریف! آنجا که باید بهقدر داشتهها آرزو کرد، همانجاست که باید نفس سرکش اماره را بازداشت و مهار آن را کشید و آن را به امکاناتش حواله داد و مانع آرزواندیشی نفس شد و آنجا که باید امید و ایمان و آرمانخواهی را سرلوحه حرکت کرد، دقیقاً جایی است که شما به اشتباه میخواهید مهارش را بکشید و ملتی را در آبگیر کمعمق مقابل صیادان رها کنید و تواضعتان را پیش دشمن و تکبرتان را پیش شاهان حقیقی که ملت بزرگوار ایران هستند، ببرید! از مولانا بیاموزید که «ای تواضع برده پیش ابلهان/ وی تکبر برده تو پیش شهان/آن تکبر بر خسان خوب است و چست/ هین مرو معکوس، عکسش بند توست»! بیشتر بخوانید:
ظریف در «کلاب هاوس»: تمام صورتجلسات مذاکرات را برای رهبری میفرستادیم / سردار سلیمانی از روسها شکایت میکرد /خدا به من رحم کند! واکنش روحانی به ناگفتههای برجامی پربازتاب ظریف در «کلاب هاوس» / شهادت می دهم ... انتقاد زیدآبادی از آنان که «مو بر اندام هر فرد خردمند راست میکنند» واکنش انتقادی «دستیار راهبردی قالیباف» به سخنان برجامی ظریف در «کلابهاوس» توهین سنگین روزنامه دولت به ظریف همه غوغایی که ظریف برانگیخت! / از ستایش «واقعگرایی» او تا متهم شدن به «ذلت»
۲۱۲۲۰
منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: محمدجواد ظریف حسن روحانی برجام توافق هسته ای ایران آقای ظریف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۹۲۱۹۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فیلسوفان بزرگ دربارۀ «ورزش» چه میگویند؟
امروزه ورزش بیش از هر زمان دیگری محبوب شده است. ما در دورۀ معاصر شاهد افزایش علاقه مردم به مراقبت از بدن بودهایم و این علاقه را به وضوح در رسانههای اجتماعی میبینیم. اما به هر حال این توجه به سلامت جسمانی موضوع جدیدی نیست.
به گزارش فرادید، یکی از برجستهترین نمونههای آن بازیهای المپیک است که نخستین بار در یونان باستان باب شد. جالب است که بدانید لقب «افلاطون» به معنای «چهارشانه» (دارای شانههای پهن) را به دلیل هیکل بزرگ و قدرت فیزیکی قابلتوجه افلاطون به او داده بودند (نام اصلی او آریستوکلس بود).
بنابراین با توجه به این سابقۀ طولانی که ورزش در فرهنگ بشری دارد، میتوانیم بپرسیم که در تاریخ فلسفه، فیلسوفان و مکاتب فلسفی مختلف با موضوع ورزش چگونه برخورد کردهاند؟
1. افلاطون و ورزش در «جمهور»سر افلاطون، اواسط قرن سوم میلادی، امپراتوری روم
یونان باستان تمدنی است که اغلب با پایهگذاری بسیاری از اشکال ورزشی شناخته شده است. وقتی مردم به یونان فکر میکنند، به یاد مسابقات فشرده المپیک یا سربازان اسپارت و زیبایی پیکر باشکوه مجسمههای آنها میافتند.
افلاطون شاید بارزترین نمونهی رابطه بین فلسفه و ورزش باشد. این فیلسوف که در اصل همنام پدربزرگش آریستوکلس (Aristocles) بود، با نام مستعار افلاطون به معنای «چهارشانه» جاودانه شد، چون هیکل بزرگ و مهارتی عالی در کشتی داشت؛ یکی از مهمترین ورزشهای یونان باستان!
بخشهای کلیدی فلسفه افلاطون را در رسالۀ «جمهور» او پیدا میکنید. افلاطون در جمهور، برای جامعه ایدهآل طرحی ارائه میکند. این فیلسوف معتقد بود تربیت بدنی بخشی ضروری از آموزش شهروندان است، نه تنها به این دلیل که افراد دارای آمادگی جسمانی سالمتر و در نتیجه داراییهای ارزشمندتری برای جامعه هستند، بلکه به این دلیل که این تمرینات فواید بسیار دیگری دارد، مانند ترویج رقابتهای سالم و کار گروهی بین شهروندان از طریق ورزش. ورزش به مردم میآموزد نظم و انضباط و خویشتنداری داشته باشند و همچنین نیروی نظامی توانمندی بسازند.
برای افلاطون تربیت جسم فقط برای تربیت جسم نبود بلکه مقصود اصلی آن تربیت روح بود. افلاطون اعتقاد داشت که یک بدن قوی و کامل میتواند فضیلتهایی روحی مثل شجاعت را در فرد تقویت کند.
اگر درک کنیم فرض اساسی نظریه مثل این است که اشیاء در جهان ما بازتولید ناقص صورتهای ملکوتی و کامل خود هستند، به راحتی میتوانیم بفهمیم چگونه فلسفه افلاطون را به قلمروی ورزش ربط دهیم.
طبق این نظریه، هر شکلی از تمرین بدنی، خواه یک ورزش رقابتی و خواه ورزش کردن برای داشتن بدنی زیبا، قرین ایدهآل خود را در قلمرو مثل دارد. ما از طریق ثبات و سختکوشی، اگرچه هرگز به کمال نمیرسیم، اما میتوانیم به صورت ایدهآل نزدیکتر شویم. بدن ما و نحوه حرکت آن از این قاعده مستثنی نیست: ما همیشه باید بهترین نسخه از خودمان باشیم!
2. فضیلت ارسطو از طریق تعادلارسطو با نیمتنه هومر، رامبراند، ۱۶۵۳
عاقلانه نیست از فلسفه یونان باستان بدون ذکر ارسطو یاد کنیم. ارسطو در مقام شاگرد و گاهی منتقد افلاطون، فیلسوف دیگری است که افکارش هنوز در فرهنگ بشری تاثیرگذار هستند. یکی از برجستهترین دستاوردهای او مفهوم فضیلت از طریق «تعادل» یا «حد وسط» است، به این معنا که ما هرگز نباید در زندگی افراط و تفریط کنیم، بلکه باید به دنبال یک حد وسط باشیم.
به گفته ارسطو، هدف طبیعی ما در مقام انسان دستیابی به وضعیتی بالاتر از رفاه است که فیلسوف آن را «سعادت» eudaimonia نامیده است. چنین حالتی تنها از راه داشتن یک زندگی بافضیلت حاصل میشود و اگر ما تعادل را فضیلت بدانیم، نمیتوانیم بدون توجه به بسیاری از جنبهها که فرد را به تعادل میرساند از جمله ورزش، به طور کامل به فضیلت دست یابیم.
از دیدگاه ارسطو، اگر بخواهیم زندگی کاملی داشته باشیم، باید بین فعالیتهای فکری، معنوی و جسمانی تعادل برقرار کنیم. میان هر دیدگاه فلسفی درباره تمرینات بدنی، رویکرد ارسطویی یکی از سودمندترین رویکردها برای ماست تا بدون نیاز به اقدامات افراطی، خودسازی را پرورش دهیم. ما نباید عالمان کمتحرک و قلدرهای بیخرد باشیم و برای رسیدن به اهداف خود نباید از روشهای افراطی استفاده کنیم.
این یک پیام بسیار مهم با توجه به وضعیت کنونی صنعت تناسب اندام است که در آن، فراتر رفتن از محدودیتهای طبیعی بدن انسان به امری عادی تبدیل شده است. این امر مردم را به مصرف مقادیر زیادی سم سوق داده تا به اندام بیعیب و نقص یا عملکرد عالی دست یابند، غافل از این که با این رویکردهای افراطی آسیبهای دائمی به بدنشان وارد میکنند و دچار اختلالات روانی بسیاری خواهند شد.
3. سنکا و تابآوری رواقیمرگ سنکا، پیتر پل روبنس، حدود ۱۶۱۴
در طول دوره گذار بین اوج یونان باستان و آغاز سلطه جهانی امپراتوری روم، اسکندر مقدونی مسئول انتشار فرهنگ و فلسفه یونان و همچنین گنجاندن عناصری برای دیگر فرهنگهای سرزمینهای تحت سلطه حاکم بود. آن دوره زمانی اکنون به عنوان دوره یونانیمآبی یا هلنیستی شناخته میشود.
دوره هلنیستی با آشفتگیهای زیاد ناشی از تغییرات ناگهانی سیاسی و فرهنگی که بر عموم جمعیت اعمال شده بود، همراه بود. فلسفه رواقی در واکنش به آن واقعیت آشوبزا، متولد شد و یک جهانبینی را ترویج کرد که مبتنی بر خودکنترلی، انعطافپذیری و توانایی غلبه بر سختیها به کمک قدرت ذهنی بود.
سنکا، فیلسوف رواقی، مانند ارسطو معتقد بود تعادل و میانهروی برای خودسازی ضروری است. به گفته او، ما باید به دنبال ایجاد سطحی از رشد فیزیکی باشیم، زیرا ذهن سالم در بدن سالم است، اما در این کار، هرگز نباید وسواس به خرج داد.
با این حال، ارزش واقعی تمرینات بدنی از دیدگاه سنکا، توسعه خویشتنداری، انضباط و استقامت بود. اینها ستونهای فلسفه رواقی هستند. یک فرد سرسخت برای رویارویی با ناملایمات دنیای اطرافش آمادگی دارد و تمرینات ورزشی راهی عالی برای قویتر شدن فرد، هم از نظر روحی و هم از نظر جسمی است.
4. دیدگاه آرتور شوپنهاور: ورزش به عنوان راه گریزپرتره آرتور شوپنهاور اثر یوهان شفر، ۱۸۵۹
آرتور شوپنهاور فیلسوفی است که نظراتش اغلب با نوعی بدبینی عمیق مرتبط است، چرا که از دیدگاه او، زندگی چرخهی بیپایانی از رنج و کسالت است؛ رنج و ناامیدی از طلب چیزهایی که نمیتوانیم داشته باشیم و کسالت از به دست آوردن آنچه قبلاً میخواستیم.
شوپنهاور ارزش داشتن بدن سالم را در بسیاری از مواقع در مورد رفاه عمومی افراد و حتی به عنوان گریزی موقت از رنج هستی تشخیص میدهد، اما فلسفه او میتواند تا حدودی به معنای انتقاد از تمرینات بدنی تفسیر شود.
یکی از مرتبطترین الهامات شوپنهاور هنگام توسعه نظام فلسفیاش، بودیسم بود، بهویژه، دیدگاه انکار تعقیب امیال. بنابراین، میتوانیم اینطور تفسیر کنیم که دیدگاه نویسنده تا حد زیادی مخالف سطوح رقابتی تمرینات بدنی است، زیرا تمایلات ما برای داشتن بدن زیبا یا برتری در یک ورزش خاص در نهایت چیزی جز رنج بیشتر نیست.
وقتی بخواهیم چنین موضوع گستردهای را در حوزهی گستردهتری به نام فلسفه، تجزیه و تحلیل کنیم، مهم است دیدگاههای مختلف را در نظر بگیریم. به همین دلیل دیدگاه شوپنهاور در تحلیل ما اهمیت دارد: چون برداشتی منحصر به فرد از این موضوع است که پرسشهای بیشتری را برای بحث ایجاد میکند و آن را جلو میبرد.
کانال عصر ایران در تلگرام